مفسّر بزرگ قرآن کریم، آیت الله العظمی محمد صادقی تهرانی(قدّس الله تربته الزّکیّة) منتقد به بیش از ۵۰۰ فتوای مشهورِ مخالف قرآن است. ایشان با ارائه کردن فقه گویا - که با محور قرار دادن قرآن در تمام ابعاد علوم دینی بدست می آید- در برابر فقه سنتی و فقه پویا - که قرآن محور نیستند - از این احکام قرآنی دفاع کرده اند.

و اینجا سیری در فتاوای فقهی، سیاسی، اعتقادی و اجتماعی را، از احکام مهجور فقه قرآنی ـ که فقه ی گویاست ـ با مقدمه ای در محوریت قرآن کریم در همه علوم و معارف دینی، عرضه می داریم.


نام مقاله : خلاصه ای از احکام، مبتنی بر فقه گویا

نویسنده : معاونت فرهنگی جامعة علوم القرآن


قسمت مهم  و برگزیده از این مقاله

خلاصه ای از احکام، مبتنی بر فقه گویا

 

۱- تنها تقلید از مجتهد اعلم اَتقای قرآنی، واجب است.

2- بر اساس آیه 18 از  سوره زُمَر، تقلید ابتدایی یا استمراری از فقیه اعلم اتقی، واجبی استثنا ناپذیر است ولو اینکه رحلت کرده، یا کودکی نابالغ باشد!.

2- اجتهاد کسی که اصطلاحاً مجتهد بوده و شرایط ذیل را دارد حرام است:

-         قرآن را کتاب معصوم الهی در بیان نداند یا آن را ظنّی الدّلالة بداند.

-         بررسی سند روایت را بر عرضه روایت بر قرآن مقدم بدارد.

-         بر اساس فقه پویا، موضوع زمان و مکان را بر قرآن و سنّت تحمیل نموده و حکم جدید جعل نماید.

3- تقلید از کسی که روایات را بر قرآن عرضه نمی­کند یا قرآن را قطعیّ الدّلالة نمی­داند، و مصداق یکی از موارد ذیل می باشد، جایز نیست:

-         کسی که نَسخِ نصوص یا ظواهر مستقرّ قرآن را با حدیث جایز می­شمارد.

-         کسی که فرقی بین نصوص و ظواهر پایدار قرآن با عمومات و اطلاقات ضابطی نمی­گذارد و همة آنها را کلاً با حدیث، تخصیص یا تقیید می­کند.

-         کسی که صرفاً سند صحیح روایت را بر نصوص و ظواهر مستقرّ قرآن مقدّم می­داند.

-         کسی که در غیر حالت حرج و یا عسر، حکم اوّلی اسلام را به عنوان مصلحت تغییر می­دهد.

-         کسی که احکام را بر اساس زمان یا مکان پویا می­داند.

-         کسی که اجماع و یا شهرت مخالف قرآن را بر قرآن مقدّم می­داند.

-         کسی که اجماع یا شهرت را بر نصّ سنّت قطعیّه ترجیح می­دهد. مانند ترجیح استحباب غسل جمعه طبق شهرت بر وجوب غسل جمعه بر اساس سنّت قطعیّه.

-         کسی که به عنوان مصلحت یا تقیّه، فتاوای خلاف قرآن را افشاء نمی­کند.

-         کسی که به عنوان مصلحت یا تقیّه، حکم غیر فقیه را بر حکم فقیه مقدّم می­شمارد.

-         کسی که تدریس دروس حوزوی را بر «تدریس تفسیر قرآن بدون محافظه­کاری» ترجیح می­دهد.

-         کسی که قرآن را به عنوان کتاب اصول احکام الهی یک دورة کامل مطالعه دقیق و بدون تحمیل نکرده است.

4- در اسلام، احکام ثابت است گرچه ممکن است موضوعات در طول زمان و در بعضی مکان­ها تغییر کند و با تغییر موضوع، حکم جدید بر اساس احکام ثابت قرآن و سنت قطعیّه صادر می­گردد.

5- قرآن هرگز ظنیّ الدّلالة نیست بلکه قطعیّ الدّلالة می­باشد و فقط در حروف مقطّعه و عمومات و اطلاقات ضابطی نیاز به بیان از طرف معصومان علیهم السلام دارد.

6- آیات متشابه فقط در انحصار ذات، صفات و افعال خدای متعال است که معنای آن هم با ارجاع به آیات محکمات روشن می­­شود.

7- اجماع، شهرت و ... در صورتی که مخالف قرآن باشد قابل قبول نیست ولی اجماع و شهرتی که نه موافق قرآن است و نه مخالف آن در صورتی که اختلافی در آن نباشد، پذیرفته است.

8- بسیاری از مطالب موجود در کتب اصولی رایج در حوزه­های علمیّه، اصلی اسلامی نداشته بلکه تناقضاتی بیش نیست. و با تناقضات و مقدّمات آشفته هرگز نمی­توان به اسلام اصیل راه پیدا کرد.

9- خواندن علوم حوزوی جز آنچه موافق کتاب و سنّت قطعیّه باشد حرام است؛ مگر برای رد کردن آنها.

10- نوشتن رساله عملیّه توسط هر مجتهدی که فتاوای مخالف قرآن را از ترس مردم افشا نمی­کند حرام است و نیز استفاده از وجوهات شرعیه برای انتشار چنان رساله­ای، حرام است.

11- فرقی ندارد که مجتهد اعلم، زن باشد یا مرد. (زعامت و رهبری غیر از مرجعیّت است. بر زن جایز نیست که رهبر سیاسی باشد)

12- تقلید ابتدایی از میّت اعلم قرآنی در فتاوایی که از او موجود می­باشد، واجب است.

13- در امر قضاوت نیز، قضاوت زنان بر اساس کتاب و سنت، با احراز شرایط صحیح قضاوت، جایز است.

14- میانگین بلوغ در مورد نماز برای پسر و دختر نوعاً از ابتدای۱۰ سالگی(هـ.ق) آغاز می­شود.

15- میانگین بلوغ برای روزه گرفتن ـ که معیار آن توانایی جسمی است ـ برای پسر و دختر از ابتدای ۱۳ سالگی(هـ.ق) می­باشد.

16- تا زمانی که رنگ، ­بو یا مزة آب با نجاست تغییر نکرده، پاک و پاک کننده است و کم و یا زیاد بودن آب هیچ تأثیری در این حکم ندارد. (فرقی بین آب کُر و قلیل وجود ندارد و کُر به معنای آب زیاد است نه حدّ معیّنِ مصطلحِ فقهاء).

17- نجاساتی که در شرع ثابت شده، عبارتند از:

۱- بول (ادرار) ۲- غائط (مدفوع) ۳- منی ۴- خون ۵- مردار ۶- سگ ۷- خوک

18- تمامی مست کننده­ها خوردنش ـ به هر اندازه ـ حرام است ولی پاک می­باشند.

19- اگر چه افکار مشرکان و ملحدان و کفار پلید است اما بدن آنان پاک است مگر آنکه در تماس با نجاسات نجس شده باشد.

20- خون داخل تخم­مرغ پاک است و خوردن آن حتّی در صورت عدم مخلوط کردن هم جایز است.

21- در وضو، شستن صورت از هر جهتی جایز است، گرچه استحباب آن در شستن از بالا به پایین است.

22- در وضو شستن دست­ها از آرنج  تا سر انگشتان از هر جهتی و به هر شکلی جایز است، گرچه استحباب آن در شستن از آرنج به سمت سر انگشتان است.

23- در مسح پا، باید کل روی پا تا برآمدگی اوّل بوسیلة تمام داخل کف دست مسح شود و با یک انگشت یا سه انگشت کفایت نمی­کند؛ و لاک ناخن حتّی در یک انگشت هم مانع مسح است و ازالة آن واجب است.

24- مذی، وذی و ودی در صورتی که مشکوک باشد مخلوط با ادرار هست یا نه، پاک است و استبراء از بول شرط پاک بودنش نیست.

25- خروج هرگونه مایعی از آلت تناسلی مرد و زن چه در حال خواب، بیداری و یا نزدیکی تا زمانی که یقین نکند که منی یا ادرار است؛ پاک است. (با توجه به روایات رسیده از معصومین علیهم السلام، زنان نیز امکان دارد محتلم شوند بنابرین در حال نزدیکی، مایعی که به هنگام اوج شهوت از زن خارج می­شود در حکم منی بوده و نجس است).

26- در غسل، ترتیب خاصّی شرط نیست؛ یعنی می­توان کل بدن را به هر شکلی شست ولی شستن سر و گردن و بعد راست بدن و سپس چپ، مستحب است.

27- با هر غسلی- به غیر از غسل استحاضه متوسّطه و کثیره- می­توان نماز خواند و نیازی به وضو ندارد.

28- با غسل­های مستحبّی که مشروع بودنش صد در صد ثابت شده باشد می­توان بدون وضو نماز خواند.

29- بر هر زنی در حال حیض واجب است در وقت نماز وضو بگیرد و رو به قبله بنشیند یا بایستد و به جای نماز، ذکر بگوید. و بهتر است کل اذکار نماز را بگوید.

30- غسل جمعه در روز جمعه واجب است. و در صورتی که به علّت عذر موجّه شرعی نتوانست روز جمعه، غسل کند باید تا غروب روز شنبه آن را قضا نماید. همچنین اگر در روز پنجشنبه می­داند که روز جمعه به دلایلی شرعی نمی­تواند غسل کند، باید روز پنجشنبه آن را انجام دهد.

24- شهادت ثالثه جزء اذان و اقامه نیست بلکه بدعت بوده و قصد رجاء هم دربارة آن جایز نیست ولی واجب است بعد از شهادت به رسالتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، ذکر صلوات همراه با اضافة آل محمد علیهم السلام، آورده شود که شامل تمامی معصومان محمّدی علیهم السلام می­شود.

25- با شنیدن یا نوشتن نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، صلوات فرستادن همراه با ذکر آلش علیهم السلام واجب است.

26- نماز جمعه چه در حضور امام معصوم علیه السلام و چه در زمان غیبت، با شرائطش واجب است.

27- اولین شرط امامت جمعه عدالت است و دروغ یا غیبت یا تهمت و یا دعا کردن برای ظالم، امام جمعه را از عدالت ساقط می­­کند.

28- شروع خطبة جمعه قبل از ظهر شرعی بدعت است و شرکت در چنین نماز جمعه­ای حرام بوده و شرکت کردن در آن مصداق بارز تأیید منکر است.

29- خواندن سوره­های جمعه و منافقون در نماز جمعه، واجب است.

30- در هنگام خطبه­های نماز جمعه، روبه قبله بودن مأمومین و نیز طهارت (وضو یا غسل) شرط صحّت است.

31- در هنگام خطبه­ها، هم گوش دادن واجب است و هم سکوت کردن.

32- بلند خواندن حمد و سورة نماز ظهر روز جمعه حتّی برای کسی که نماز جمعه نمی­خواند، واجب است.

33- در صورت تحیّر در قبله، به یک طرف نماز خواندن کافی است و به چهار طرف خواندن وجه شرعی ندارد. ولی در صورتی که به یک طرف نماز بخواند و قبل از تمام شدن وقت، معلوم شود قبله در جهت دیگری بوده، باید دوباره بخواند.

34- در نماز واجب پس از خواندن سورة حمد، خواندن حداقل ۴ آیه از قرآن کریم کفایت می­کند و دلیل متقنی بر وجوب خواندن یک سورﮤ کامل وجود ندارد، بلکه فقط استحباب دارد.

35- در خواندن حمد و سوره در نماز، واجب است آن ها را بر حسب قرائت قرآن متداول بخواند و لذا قرائت مَلک به جای مالک و کُفْوًا، کُفُؤً و کُفْؤً به جای کُفُوًا جایز نیست و مبطل نماز است.

36- کوتاه خواندن (اخفات) تسبیحات اربعه و حمد و سوره نماز ظهر و عصر به گونه­ای که جوهر صدا آشکار نشود، بر زن و مرد واجب است و بلند خواندن (جهر) نماز صبح، مغرب و عشاء [به جز تسبیحات اربعه­] بر مردان، واجب نیست بلکه تنها مستحب مؤکّد است.

37- در نماز- حتّی در حال اختیار- سجده بر فرش، زیلو، موکت و مانند آن جایز است. (غیر از خوردنی و پوشیدنی، نجس و محل متنجّس یا غصبی).

38- نماز تحت هیچ شرائطی در هیچ کجای دنیا در مسافرتهای دور و یا نزدیک شکسته نمی­شود بلکه فقط در صورت خوف (ترس از زیان رسیدن به یکی از نوامیس پنجگانة جان، دین، عقل، عِرض (آبرو) و مال)، کیفیت آن تغییر می­کند؛ یعنی چیزی از رکعات کم نمی­شود.

39- در سفر- در غیر حالت حرج یا عسر- روزه گرفتن ساقط نمی­شود. (سفر مانع روزه نیست.)

40- خواندن نمازهای یومیه به جماعت واجب است مگر آنکه عذرِ موجّه شرعی داشته باشید و یا شرائطش موجود نباشد.

41- زن می­تواند برای زنان امام جماعت شود.

42- در نماز جماعت هنگامی که مأموم صدای حمد و سورة امام را نشنود، واجب است خودش حمد و سوره را - به آرامی که جوهر صدا آشکار نشود- بخواند.

43- نماز و روزة استیجاری مستند شرعی ندارد بلکه بدعت است.

44- قضای نماز پدر و مادر بر عهدة پسر بزرگ و هیچ کدام از ورثه نیست.

45- نماز عید فطر و قربان چه در زمان حضور معصوم علیه السلام و چه در زمان غیبت با شرائطش واجب است.

4۶- رؤیت هلال با چشم مسلّح (تلسکوپ و امثال آن) هم ثابت می­شود.

4۷- اجماع منجّمین بدون اختلاف، دربارة ندیدن هلال ماه، حجّت شرعی است. (یعنی اگر منجمان اجماع نمایند که برای منطقه­ای خاص از کره زمین و در فلان روز یقیناً ماه در منطقه رؤیت وجود ندارد، آن روز در آن منطقه اول ماه نخواهد بود).

4۸- مبطلات روزه عبارتند از: ۱- خوردن ۲- آشامیدن ۳- همبستری و مباشرت با همسر ۴- استمناء ۵- دروغ بستن عمدی بر خدای متعال و معصومین علیهم السلام که این مورد، خروج از اسلام محسوب می­شود.

4۹- گرچه سر به زیر آب بردن و نیز غسل ارتماسی در حال روزه حرام است، ولی مبطل روزه نیست.

50- گرچه استعمال دخانیات (مانند سیگار و قلیان) کلاً حرام است، ولی مبطل روزه نیست.

5۱- باقی ماندن بر جنابت تا اذان صبح، مبطل روزة ماه مبارک رمضان نیست؛ بلکه فقط عمل جنسی در حال روزه، حرام و مبطل روزه است.

52- اگرچه خوردن اخلاط سر و سینه هنگامی که به فضای دهان برسد حرام است ولی در حال روزه، مبطل آن نیست.

5۳- تزریق آمپول­های تقویتی در حال روزه، مبطل روزه است.

5۴- اعتکاف در کل مساجد جایز است و منحصر به مساجد چهارگانه (مسجد الحرام، مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم ، مسجد کوفه و مسجد بصره) و مسجد جامع نیست.

5۵- خمس به تمام اموال تعلّق می­گیرد (حتی هدیه، ارث و دیه) و نصف آن هم به سادات اختصاص ندارد و مختصّ به غنائم جنگی هم نیست.

56- زکات مانند خمس به تمامی اموال تعلّق می­گیرد و منحصر به نُه چیز معروف نیست.

57- در شب عید فطر، زکاتِ میهمان بر عهدة خودش است مگر آنکه میهمان فقیر باشد.

58- ربا کلاً حرام است. حتّی بین پدر و فرزند، زن و شوهر و حتّی از کفّار. همچنین مکیل و یا موزون بودن هم نقشی در آن ندارد.

59- هرگونه معامله­ای که عاقلانه باشد و از روی جهالت و سفیهانه نباشد و مورد معامله هم حلال باشد جایز است. (مثلاً معاملة شراب چون اصلش در شرع حرام شمرده شده است در صورت رضایت دو طرف هم خرید و فروش آن حرام است.)

60- بیع کالی به کالی جایز است. (بیعی که از طرفین بطور نسیه ولی همراه با تعیین وقت باشد.)

61- ساختن مجسمه و خرید و فروش آن بی اشکال و جایز است مگر در صورتی که مورد عبادت قرار گیرد.

62- عقد دختر باکره و رشیده بدون اذن پدر جائز است. (حتماً بایستی شرایط مندرج در رساله عملیه معظم له رعایت شود)

63- عدّة طلاق، در صورت احتمال بارداری واجب است و در غیر این صورت واجب نیست.

64- عدّة وفات کلاًّ واجب است و مدّت آن چهار ماه و ده شب است نه ده روز.

65- خروج زن از خانه، بدون اجازة شوهرش تا زمانی که با حقوق زناشویی منافات نداشته باشد جایز است و اطاعت شوهر در این مورد واجب نیست.

66- نزدیکی با زن از پشت(دُبُر) حرام است. حتی اگر خود زن درخواست کرده باشد.

68- ازدواج زن زناکار با مرد مؤمن و همچنین مرد زناکار با زن مؤمن حرام است، مگر در صورت ثبوت توبه حقیقی.

69- مدت ازدواج موقت باید به طور معقول باشد و زمان آن نباید طوری باشد که از عمر معمول طرفین بیشتر باشد. مانند عقد موقت 99 ساله! یا اینکه مثلاً پیرمردی 80 ساله عقد موقت 30 ساله بخواند که چون در این موارد احتمال عقلایی در زنده بودن نیست، عقد باطل است.

7۰- مدّت عدّه در عقد منقطع، دائم و همچنین زنا یکسان است.

7۱- استمتاع (بهره برداری و لذت بردن) شوهر از زنش که در حال حیض است از بین ناف تا زانو کلاً حرام است.

7۲- در حکم شیرخوارگی (رضاع) تنها مادر و خواهر و برادری که از آن مادر شیر خورده­اند با هم محرمند و حدود ۵۴ فرد دیگر که مشهور فقهاء آنها را محرم می­دانند، بر اساس نص قرآن نامحرمند.

7۳- زن از کل ماترک مرد ارث می­برد. (منقول و غیر منقول، خانه و غیر خانه)

7۴- وصیّت در هنگام مرگ در ثلث مال واجب است مگر در صورتی که واجباتی بر عهدة میّت نباشد و نیز ورثه نیازمند کلّی به آن ثلث نباشند.

7۵- تمام انواع کلاغها و خرگوش حلال گوشت می­باشند، مگر آنکه نجاست خورده باشند که باید استبراء گردند تا حلال شوند.

7۶- خوردن تمام اجزای خوراکی حیوان حلال گوشت پس از ذبح بجز آلت تناسلی، جایز است.

7۷- تمام ماهی­های غیر مهاجم (چه فلس دار و چه بی فلس) حلال گوشت می­باشند.

7۸- در هنگام قرائت قرآن، سکوت و گوش دادن و ساکت کردن دیگران تا حدّ امکان واجب است.

7۹- مرد نمی­تواند بدون دلیل شرعی زن خود را مطلّقه نماید و حق طلاق و اجرای آن نیز فقط منحصر به مرد نیست.

80- در هنگام ذبح حیوانات، بریدن سر از جلو و یا پشت گردن هر دو صحیح است ولی از پشت گردن و چپ یا راست مرجوح است.

8۱- حق المارّه شرعیّت ندارد و اکل مال به باطل است مگر آنکه صاحب مال راضی باشد.

83- کارهای لهوی، در صورتی که باعث ترک واجب یا انجام حرام شود، حرام است. ولی اگر فعلاً چنین نیست ولی ادامة آن منجر به چنین عملی شود باید ترک شود؛ چون مقدّمة حرام، حرام است. همچنان که مقدّمة واجب، ­واجب است.

84- بازی با شطرنج حتّی بدون برد و باخت حرام است ولی بازی با دیگر آلات مانند پاسور، تخته نرد و ... بدون برد و باخت تا آنجا که به ترک واجب و انجام حرام منجر نشود و ایجاد دشمنی بین طرفین نکند جایز است. (و در عین حال باید توجه داشت که عمر مؤمن ارزشمندتر از آن است که صرف اینگونه امور شود!)

85- آواز و خوانندگی و موسیقی (در تمام انواعش) در صورتی که شهوت انگیز نباشد و موجب غفلت از یاد خدای متعال نگردد و به طور کلی به فساد و بی بند و باری منجر نشود حرام نیست گرچه ملازمت به این امور را به مؤمنین توصیه نمی­کنیم. (غفلت از یاد خدای متعال یعنی اینکه مکلف واجبی را ترک کند یا در آن سست شود و حرامی را انجام دهد یا به آن رو آورد.)

86- رقص محارم در کنار هم در صورتی که شهوت­انگیز نباشد و موجب ترک واجب و فعل حرام نشود، جایز است. ولی رقص زن و شوهر برای یگدیگر- بدون حضور دیگران- حتّی اگر منجر به برانگیختن شهوت شود تا زمانی که موجب ترک واجب و فعل حرام نشود، جایز است.

87- کلاً کف زدن و تشویق کردن دیگران در صورتی که تشویقِ فعلِ حرام نباشد، جایز است.

88- شرکت در مجالس گناه حرام است مگر به عنوان نهی از منکر.

89- پوشیدن ابریشم و زینت کردن به طلا برای مردان حرام است.

90- زنا و لواط فقط با شهادت چهار مرد عادل ثابت می­شود و علم قاضی در اثبات آن اعتباری ندارد.

91- ریش گذاشتن برای مردان مستحب است و تراشیدن آن جایز می­باشد و حرام نیست.

92- نذرِ روشن کردن شمع بر سر مزار معصومین علیهم السلام و قبور مؤمنین اگر جهت استفاده از روشنایی آن باشد جایز است و در غیر این صورت مشروع نیست بلکه اسراف است.

93- بیت المال مسلمین باید برای عموم مسلمین بطور عادلانه مصرف شود و خرج آن برای عدّه­ای خاص، آن هم در حالتی که اکثریّت مردم رضایت ندارند حرام است؛ مثلاً پول­های میلیاردی برای فوتبال و ورزشهایی مانند شطرنج، قطعاً حرام است و نیز استفاده از بیت­المال برای کارمندان وزارت امور خارجه و امثال آن که در بعضی موارد درآمد یک ماه آن ۲۰ برابر حقوق یک کارمند دیگر در دولت است، حرام می­باشد.

94- شهادت فرزند علیه (بر ضدّ) پدر،­مادر و خویشاوندان در موارد خاصّ شرعی، واجب است.

95- سجده­های واجب قرآن ۱۲ مورد می­باشد که عبارتند از:


سورة اعراف، آیه ۲۰۶

سورة رعد، آیه ۱۵

سورة نحل، آیه ۴۹

سورة اسراء، آیه ۱۰۷

سورة حج، آیه ۱۸
سورة حج، آیه ۷۷

سورة فرقان، آیه ۶۰

سورة نمل، آیه ۲۵

سورة سجده، آیه ۱۵

سورة فصّلت، آیه ۳۷

سورة نجم، آیه ۶۲

سورة علق، آیه ۱۹


96- در بحث دیات، روایت أبان (در مورد دیه انگشت بریده شدة زن) بر خلاف ضرورتِ عقل کلّ عقلای عالم و مخالف قرآن و سنّت قطعیّه می­باشد.

97- سیادت هرگز فقط از طرف پدر نیست بلکه از طرف مادر هم منتقل می­شود و حتی سیادت از طرف مادر قوی­تر می­باشد.

98- جملة نواقص الحظوظ و العقول و الإیمان در نهج البلاغه که گفته می­شود از امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد زنان صادر شده است، جعلی می­باشد. (نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 79)

99- معصومین علیهم السلام فقط ولایت مطلقة شرعی دارند ولی ولایت تشریعی و تکوینی ندارند بلکه ولایت تشریعی و تکوینی تنها مختصّ به خدای متعال است.

100- بر اساس آیة ۳۲ سورة فاطر، تنها وارثان بحق قرآن، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دوازده امام معصوم علیهم السلام و حضرت فاطمة زهرا علیها السلام می­باشند که حتّی از انبیاء اولوا العزم هم برترند.

101- در زمان غیبت، رهبری سیاسی جامعة اسلامی باید زیر نظر شورای فقیهان اعلمِ اعدل،­ بر مبنای قرآن و سنّت قطعیّه باشد.

102- انسان جانشین خدا بر روی زمین نیست بلکه خلیفة انسانهای گذشته است.

103- گرچه ولایت شورای فقهای اعلم اعدل قرآنی در عصر غیبت در نزد ما ثابت و تبعیت از آن واجب است، اما این ولایت مطلقه نیست و ولایت مطلقه برای فقیه اصلی اسلامی ندارد.

104- به جز ذات خدای متعال که مجرّد ـ از مادّه و مادّیات ـ است بقیّه خلایق حتّی ملائکه و روح، مادّی هستند گرچه دیدنی و از جنس مادّه­ای که تا امروز بشر می­شناسد نیستند.

105- خلود اهل جهنّم و کفّار در آتش، ابدی نیست بلکه احیاناً کمتر از استحقاقشان است.

106- عالم ذر قبل از خلقت انسان وجود نداشته است و آیه 172 سوره اعراف نیز هیچ دلالتی بر این موضوع ندارد، بلکه این آیه اشاره به تکوین و خلقت انسان دارد.

۱۲۴- معاد در انحصار روح و جسم برزخی و اصلِ جسم انسانی از زمان تکلیف تا مرگ می­باشد.؟؟

۱۲۱- روایات ردّ الشّمس، خلاف عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده و لذا قابل قبول نیست. همچنین روایات ردّ الشّمس برای حضرت سلیمان علیه السلام نیز مخالف نصّ صریح آیه و جعلی می­باشد. ولی شقّ القمر به تصریح قرآن کریم انکارناپذیر است.

۱۲۲- عصمت معصومان محمّدی علیهم السلام در مرتبة دوم عصمت، بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ولی مقدّم بر کل انبیاء دیگر است.

۱۲۳- خطای حضرت آدم علیه السلام قبل از رسالتش بوده است و مورد قبول است نه اینکه ترک اُولی و در زمان رسالتش باشد.

۱۲۷- این قرآنِ موجود، حادث است ولی مطالبش قدیم است یعنی همگی در علم خداست که ازلیت دارد.

۱۲۸- اولی الأمر در قرآن فقط معصومین محمّدی علیهم السلام را شامل است و غیر اینان ـ حتّی فقهای جامع الشرائط ـ را شامل نمی­شود؛ زیرا «اطیعوا» طاعت مطلقه است و غیر معصومان، مطلق نیستند.

۱۲۹- رأی و نظر دادنِ غیر متخصّص، در امری تخصّصی که سر رشته­ای در آن ندارد، حرام است.

۱۳۰- در هر انتخاباتی ـ برای انتخاب اصلح ـ فقط رأی دادن متخصّص امین در همان امر خاص به متخصّص امینِ هم صنف آن متخصّص، جایز است.

۱۳۱- ارکانی اصلی از فلسفة مرسوم حوزوی مانند قِدمت زمانی جهان و حدوث ذاتی آن، سنخیّت خدا و آفریدگان بر مبنای ضرورت سنخیّت علّت و معلول و همچنین قاعدة «الواحد لا یصدُرُ منه إلا الواحد» و اعتقاد به تجرّد روح بر خلاف برداشت­های درست عقلی و قرآن کریم است.

123- در حدود اسلامی چیزی بنام سنگسار وجود ندارد بلکه آنچه از سنت قطعیّه بدست می­آید ریگسار است. با این توضیح که چون زناکار احترام حکم جامعه اسلامی را حفظ نکرده است؛ باید در ملأ عام به او بی احترامی شود و نه اینکه کشته و یا معیوب شود. و در اجرای حکم هم همین اندازه که صدق ریگسار و سنگ ریزه زدن کند کافی است و اگر در حین ریگسار فرار کند، نباید او را تعقیب کرد.

133- در آیه 12 سوره طه «فاخلع نعلیک»، اضافه بر حکم فقهی درآوردن کفش به هنگام نماز، شامل دو نکته عرفانی هم می­شود. با این توضیح که چون نعل در لغت عرب به معنای «ما یُمشی بِه» است پس به هنگام نماز باید بعد از درآوردن کفشها، اولاً به جسم و روح خود توجهی نداشته باشیم و ثانیاً به دنیا و آخرت اعتنایی نکنیم، بلکه فقط باید به این نکته توجه نماییم که چه سخنی با پروردگارمان می­گوییم و البته این با تمرین میسر است.

134- بر اساس آیه 2 سوره اسراء، معراج پیامبر اکرم (ص) جسمانی و روحانی بوده و نه صرفا روحانی. بنابرین عبارت «عرجتَ بِه» در دعای ندبه صحیح است و نه عبارت «عرجتَ بروحه»!

135- اسلام ناب و کامل فقط اسلامی است که از قرآن و عرضة احادیث و اقوال بر قرآن به دست می­آید و هر چیزی به عنوان دین از غیر این راه به دست آید؛ جعلی بوده و بدعت است.

علاقه مندان به اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله و سلم برای توضیح بیشتر و آشنایی با ادلّه ، به تفسیر شریف سی جلدی الفرقان و دیگر کتب استدلالی معظمٌ له مراجعه فرمایند.