کتاب قبل از قران انجیل بوده است ولی چرا خدا در سوره ی احقاف ، تورات را به عنوان کتاب قبل از قران بیان می کند؟

وَ مِن قَبْلِهِ ى کِتبُ مُوسَى إِمَامًا وَ رَحْمَةً وَ هذَا کِتبٌ مُّصَدّقٌ لّسَانًا عَرَبِیًّا لّیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ (احقاف : 12)

حال آنکه پیش از آن، کتاب موسى، به حال راهبرى (شان) و (مایهى) رحمتى (برایشان) بود. و این (قرآن) کتابى است حال آنکه به زبانى آشکارا است که تصدیقکننده (ى آن) است، تا کسانى را که ستم کردند هشدار دهد، و براى نیکوکاران مژدهاى باشد.

اینجا چرا قبل از قرآن کتاب موسى علیه السلام بعنوان امام و رحمت معرفى گشته، چنانکه در (11: 17) نیز چنان است، در حالیکه قبل از قرآن کتاب عیسى علیه السلام است و کتاب موسى علیه السلام هم پیش از آن است؟ پاسخ این است که نخست کتاب موسى علیه السلام مفصلترین محور تشریعى قبل از قرآن است، و کتاب عیسى علیه السلام در حاشیه آن که اصولًا تشریعى افزون بر تورات ندارد، و تنها چیزهایى را که بعنوان عقوبت موقت بر بنىاسرائیل تحریم شده بود تحلیل کرده است: (3: 50) چنانکه در سوره جن هم همین تعبیر آمده است که" کتاباً انزل من بعد موسى" وانگهى در بین کل کتب آسمانى تنها دو امامت وجود دارد که قرآن بر کل کتابهاى آسمانى امام و پیشوا است، و تورات هم در ضمن مأمومانش مىباشد، ولى تورات نسبت به کل کتابها و رسالتهاى وحیانى اززمان نزولش تا آخرین زمان شریعت اسرائیلى موسوى و عیسوى امامت دارد، چنانکه بر دو کتاب ولایت عزیمى پیش از خود که صحف نوح و ابراهیم است هم امام است، و در جمع این امامها با مأمومینشان مقدمه اى براى امامت مطلق قرآنى مى باشند، آرى تورات امام و رحمت است تنها براى اینان، ولى قرآن امام و رحمت است براى همگان، آرى این امامت و رحمت کتاب موسى از نظرى دیگر هم امام است از براى کل مکلفان سراسر تاریخ تکلیف که عبارتست از شصت بشارت و نویدهائى نسبت به رسالت و موقعیت بى نظیر محمدى صلى الله علیه و آله در کل جهات چنانکه در کتاب بشارات عهدین به تفصیل بیان گشته است.

«هیمنه» حفاظت و بزرگترین موقعیت امامت نسبت به کل کتب آسمانى ویژه قرآن است که" و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و مهیمناً علیه" (5: 48).

همین آیات امامت تورات وسیله اى براى استاد حداد بیروتى است که در چهارده کتابش که بر رد قرآن نوشته است در جمع مىگوید: (بین قرآن و تورات و انجیل اتصال و نسبى است؛ تورات امام قرآن است، قرآن در کتابهاى پیشینیان است و همین قرآن ترجمه عربى لطیفى است براى کتاب مقدس و آیاتى است بس روشن در سینه هاى علماى اهل کتاب، و بر محمد صلى الله علیه و آله است که در قرآنش به همین کتابهاى آسمانى و رسولان و عالمانشان اقتدا کند و اگر شکى در قرآن دارد از اهل کتاب بپرسد تا شکش را برطرف کنند!)

این شش مورد بر حَسَب آیات مربوطه اش خلاصه اى است از این چهارده کتاب، که در جاىجاى تفسیر الفرقان به مناسباتش خیالات واهى حداد را به او برگشت داده ایم و در کتابهاى سه گانه المقارنات، عقائدنا و رسول الاسلام به طور کلى موضوعاً بر مبناى همین آیات مورد استدلالش به او پاسخ داده ایم.

و در آیه مورد بحث نیز هم" من قبله" و هم" هذا کتاب مصدق" هر دو دلیل بر وحیانى بودن مستقل قرآنند و چگونه حداد و امثالش استدلالى نقیض بر مرادات الهى در قرآن دارند، همین قرآنی که در جاىجایش هم تورات و انجیل را تحریف شده معرفى کرده و هم قرآن را بطور کلى تحریف ناشده و مهیمن و خاتم و آخرین و کاملترین کتابهاى وحى خوانده، آیا قرآن با این برترىهاى مطلق ترجمه اى است از آن کتابهاى تحریف شده که در عین حال مرحله مادون وحى است؟ و در صورتى هم که تحریف نشده باشد، آیا کامل تر گرفته شده از کامل است؟

منبع : تفسیر ترجمان فرقان آیت الله محمد صادقی تهرانی