متن اجازه اجتهاد آیت الله محمد صادقی تهرانی از آیت الله ابوالقاسم خوئی


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی خیر خلقه و افضل بریته محمد و عترته الطاهرین و بعد فلا یخفی علی المومنین وفقهم الله تعالی لمراضیه ان ولدنا فضیلة العلامة المجاهد حجة الاسلام و المسلمین الحاج الشیخ محمد الصادقی دامت توفیقاته قد صرف شطرا عظیما من عمره فی تحصیل العلوم الشرعیة و فاز فیها مرتبة الاجتهاد و کان مدرسا فی الحوزتین المبارکتین فحکمه حکمی و اذنه اذنی و علی المومنین اکرامه و احترامه و الاعتناء بشانه و هو دامت توفیقاته مأذون من قبلنا فی التصدی للامور الحسبیة المنوطة باذن الحاکم الشرعی کما انه مأذون فی صرف ما یقبضه من الحقوق الشرعیة فی معاشه و سائر الموارد و اوصیه بملازمة التقوی و سلوک سبیل الاحتیاط فانه طریق النجاة و السلام علیه و رحمة الله و برکاته.

۲۹ربیع الاول ۱۳۸۶ ه.ق

ابوالقاسم الموسوی الخوئی

ترجمه متن اجازه اجتهاد آیت الله محمد صادقی تهرانی از آیت الله ابوالقاسم خوئی

حمد و سپاس ویژه خداوند ، پروردگار جهانیان و درود خدا بر بهترین خلقش و برترین بندگانش محمد و عترت پاکش و بعد (از حمد الهی) پس بر مومنان که خداوند متعال آنها را برای مرضیاتش موفق گرداند ، مخفی نیست که فرزند ما علامه فاضل و مجاهد حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد صادقی که توفیقاتش مداوم باد قسمت عظیمی از عمرش را در تحصیل علوم شرعی صرف کردند و در آن به درجه اجتهاد رسید و در دو حوزه مبارک (قم و نجف) مدرس بود پس حکم او حکم من و اجازه او اجازه من است و بر مومنان اکرام و احترام و توجه به منزلت او لازم است و او که توفیقاتش مدام باد ماذون است از طرف ما در تصدی امور حسبیه که مشروط به اذن حاکم شرعی است همانگونه او ماذون است در صرف حقوق شرعیه که دریافت می کند در معاش زندگی اش و دیگر موارد و سفارش می کنم او را به ملازمت تقوی و پیمودن راه احتیاط  که راه نجات است و سلام و رحمت و برکات خدا بر او.

۲۹ربیع الاول ۱۳۸۶ه.ق مصادف با ۱۳۴۵/۴/۲۷ه.ش

ابوالقاسم الموسوی الخوئی


نوشته گوشه پایین سمت راست


در سال ۱۳۵۲ه.ش که آیت الله صادقی تهرانی دربیروت حضور داشتند عده ای از طلاب از ایشان درخواست می کنند که اصل اجازه نامه را به آنها تحویل بدهند و آیت الله صادقی چند کپی از اجازه نامه می گیرند و اصلش را به طلاب می دهند و کپی را نزد خود نگه می دارند . این اجازه نامه توسط عده ای در حالی که در حاشیه آن با نوشته ای منسوب به ایت الله خوئی که این اجازه نامه جعلی است ، منتشر می شود. آیت الله صادقی در حاشیه سمت راست کپی اجازه نامیشان نوشته زیر را می نویسند و آن را برای آیت الله خوئی ارسال می کنند :

بسم الله الرحمن الرحیم. سیدنا و استاذنا الاعظم الامام الخوئی (دام ظله). نری فی هذه الایام نسخة من اجازتکم مُحشاة بالتکذیب و حملنی بعض المومنین ان اسئلکم عن ذلک و انا رغم تاکدی من تزویر هذه الحاشیة مع کمال المعذره اسئلکم عن الأصل و رجاء الجواب لیعرف الخائن من الامین و السلام. فی 1 جمادی الثانی 1393 ه. ق محمد الصادقی

سرور و استاد بزرگ ما امام خوئی (دام ظله). در این روزها نسخه ای از اجازه نامه شما را می بینیم که در حاشیه آن تکذیبیه نوشته شده و برخی از مؤمنان مرا واداشتند که درباره ی آن از شما سوال کنم و به رغم تاکیدم بر دروغ و نیرنگ بودن این حاشیه با کمال معذرت از شما درباره ی اصل بودنش سوال می کنم و امید جواب دارم تا خائن از امین شناخته شود.

۱ جمادی الثانی ۱۳۹۳مصادف با ۱۳۵۲/۴/۱۱ ه.ش


نوشته گوشه پایین سمت چپ


آیت الله خوئی نیز در گوشه سمت چپ نامه این چنین جواب آیت الله صادقی را می دهند :

بسمه تعالی شأنه. هذه الاجازة صدرت من قبلنا و لم یصدر من قبلنا تکذیب.حرر فی ۲۹جمادی الثانی ۱۳۹۳ه. ق الخوئی

به نام او که شأنش بلند مرتبه است. این اجازه نامه از سوی ما صادر شده و تکذیبیه از سوی ما صادر نشده است.الخوئی 

نوشته شد در ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۹۳ه.ق مصادف با ۱۳۵۲/۸/۵ ه.ش


تردید در صدق صدور اجازه نامه آیت الله خوئی به آیت الله صادقی تهرانی


چندی پیش شخصی به نام آقای آشتیانی مصمم شد با ذکر دلایلی در صحت صدور این اجازه نامه ازسوی آیت الله خوئی شبهه ایجاد کند. ما در ابتدا اعتراضات ایشان را نقل و سپس پاسخمان را ارائه خواهیم داد :

۱-  خط آن نه خط آیت الله خویی و نه خط خوشنویس ایشان هست بلکه خطی نامرغوب شبیه به خط خوشنویس ایشان است. که همین احتمال جعل را بالا می برد.

پاسخ اعتراض اول : در میان علما مرسوم است که در بسیاری از موارد کاتبان ، بیانات علما را مکتوب و شخص عالم فقط ان را مهر و امضا می کند. ایشان با اینکه اعتراف دارند که نوشته شبیه دستخط کاتب ایت الله خوئی است با این وجود، حسن ظن ندارند و سوء ظن دارند و حتی اگر هم شبیه دستخط کاتبشان هم نباشد دلیل بر عدم صدور نیست چون شاید ایت الله خوئی از شخص دیگری خواسته باشد که متن را بنویسد و نهایتا خودشان مهر کرده اند.

۲-  عبارات با هیچ یک از اجازات شبیه نیست، در حالی که متن اجازه اجتهاد آیت الله خویی به آیات فلسفی، سیستانی و قمی به غیر چند کلمه برای تعیین درجه علمی، مانند هم هست و ایشان جز برای آیت الله حاج آغا تقی قمی با لفظ حجه الاسلام و المسلمین لقب ننوشتند و همیشه در اجازات فامیلی افراد را به صورت شهری که منسوب به آن بودند می نوشتند مثلا برای آیت الله توحیدی تبریزی نوشتند : 

...جناب الفاضل المهذب الصفى والعلامة المحقق الزکی رکن الاسلام قرة عینى العزیز المیرزا محمد على التبریزی فانه -دام فضله...هر چند شهرت ایشان به توحیدی بیشتر از تبریزی است و ایضا برای توثیق علمی آقای دکتر گرجی نوشتند میرزا ابوالقاسم طهرانی . و این کار رویه ایشان در اجازات علمی است. و دیگر اینکه این اجازه هیچ گونه حالت ادبی و زیبایی در بیان را که توسط عالیقدر ترین عالم آن زمان نوشته شده باشد را ندارد.

پاسخ اعتراض دوم : آیت الله صادقی با آیت الله خوئی و دیگر علما مناظرات فراوانی داشته اند که در هیچ یک محکوم نشده اند و در مجلس استفتاء آیت الله خوئی نیز حضوری فعال داشته اند و همیشه نظرات حضار را با ادله قرآنی محکوم می کردند. خود آیت الله خوئی نیز به مقام علمی ایشان پی برده بودند از این رو به کار بردن  چنین الفاظی در مقام علمی آیت الله صادقی اصلا بعید نیست و اگر آیت الله صادقی در نظر شما عظمت ندارند دلیل نمی شود که در نظر آیت الله خوئی هم عظمت نداشته اند.

۳-  و مطلب عجیب تر خواسته شده که به ایشان احترام بگذارند و این مطلب در اجازات عجیب است.

پاسخ اعتراض سوم : از آنجا که آیت الله صادقی بر خلاف امواج مرسوم حوزوی شنا می کردند و جریان قرآنی را بر جریان سنتی حوزوی ترجیع می دادند از طرف حوزات علمیه و اشخاص مورد اهانت و بی احترامی قرار می گرفتند از این رو آقای خوئی در اجازه نامه احترام گذاشتن به ایشان را هم قید کرده اند.

۴-   و رویه فقها بنا به استناد به فرمایش امام عصر  درتوقیع شریف : وأَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى‏ رُوَاةِ حَدِیثِنَا  در اجازه اجتهاد، اجازه روایت را هم مرقوم میداشتند که شخص ماذون در سلله اسناد و راویان حدیث قرار بگیرد، در حالی در ادامه بر خلاف رویه اجازه تصدی امور حسبیه را ذکر شده است که با لفظ ملکة اجتهاد در بالا آن متناقض هست چون بنا به مبحث اجتهاد در کتاب التنقیح فی شرح العروة الوثقی  که تقریر درس آیت الله خویی است، از مطالبی که بر قوه اجتهاد مترتب است جواز تصرف در امور حسبیه است و دیگر نیاز به داشتن اجازه از دیگری نیست.  اگر ایشان مجتهد است بر اوست تصدی در اموری که فقط فقهای عظام حق تصرف دارند و لازم نیست از قبل شخص دیگر ماذون باشند. 

پاسخ اعتراض چهارم : آیت الله صادقی اصلا اجازه نقل روایت را قبول نداشته اند که آیت الله خوئی بخواهد چنین اجازه ای را به ایشان بدهد. بسیاری از فقهاء امروزی معتقدند که حاکم شرع بر دیگر فقیهان ولایت دارد از این رو علاوه بر اجازه اجتهاد به ایشان اجازه تصدی در امور حسبیه رو هم دادند.

۵-  و عجیب تر اینکه در همان موقع ایشان از آیت الله خمینی که استاد ایشان بودند فقط اجازه امور حسبیه داشتند، چطور می شود غیر استادشان آن هم آیت الله خویی که بسیار در دادن اجازات دقیق بودند و همان طور که در این مقاله دیده شد بسیار با دقت القاب و عناوین را به کار می برردند که تمیز بین افراد و درجات علمی ایشان مشخص شود، بدون شرکت در درس ایشان اجازه اجتهاد بگیرند.

پاسخ اعتراض پنجم : اگر امام خمینی اجازه اجتهاد نداده اند دلیل نمی شود که آیت الله خوئی هم نباید می داد. مگر آیت الله خمینی و آیت الله خوئی همانند هم فکر می کردند که انتظار عمل یکسان دارید؟! و همانطور که در پاسخ اعتراض دوم گفتم آیت الله خوئی به مقام علمی آیت الله صادقی واقف و آگاه بوده اند.

۶-  و عجیب تر اینکه در کنار به عنوان رفع تردید ها بیانی دیگر از آیت الله خویی آورده شده که : بسمه تعالی شانه هذه الاجازة صدرت من قبلنا و لم یصدر من قبلنا تکذیب .  که این مطلب با بیان آقای صادقی در خاطراتشان نمی سازد زیرا در آنجا می گویند آیت الله خویی تکذیبیه صادر کردند که در این صورت باید بگوییم آیت الله العظمی خویی با آن جلالت قدر در علوم و ورع و تقوا صریحا کذب گفته اند. ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون‏؟!

پاسخ اعتراض ششم : هم اکنون اجازه اجتهاد ایشان با مهر آیت الله خوئی موجود است که آقای خوئی نوشته اند (این تکذیبیه از سوی ما صادر نشده است) و همین نظر آخر حجت است. و قبل از این نظر آخر تکذیبیه از طرف آقای خوئی صادر شده یا نشده یا اطرافیان دروغ گفته اند یا آقای صادقی اشتباه کرده است در هاله ای از ابهام است و هیچ نظر قطعی نمی شود داد. در سخنرانی مذکور بارها آقای صادقی ذکر می کنند که من به این اجازه نامه ها نیازی ندارم و فقاهت خودم را از فقاهت آقای خوئی بالاتر می دانم و برای هر فرد محققی مثل روز روشن هست که آیت الله صادقی نه تنها مجتهد هست بلکه باید سر اعلمیت ایشان بحث شود نه سر مجتهد بودن ایشان.

۷-  و عجیب تر مهر قسمت تاییدیه رشد کرده و بزرگ شده است! و سایت آقای خویی که الان اجازات در دسترس را در سایت قرار داده .... چرا این اجازه داخلش نیست؟

پاسخ اعتراض هفتم : همانطور که قبلا گفتیم آیت الله صادقی کپی اجازه نامه را که طی فرآیند کپی چند درصد کوچکتر از نسخه اصلی کپی گرفته شده بود را برای آیت الله خوئی فرستاد از این رو مهر دوم بزرگتر از مهر اول است. اگر سایت دفتر آیت الله خوئی این اجازه نامه را نادانسته یا ناخواسته در سایتشان قرار نداده اند به خودشان ربط دارد و ما را در تشکیک نمی اندازد.

سخن پایانی ما این است که اگر آیت الله صادقی قصد جعل اجازه نامه داشتن جوری جعل می کردند که دیگر قید تصدی در امور حسبیه و اختلاف اندازه مهرها و اختلاف خط وجود نداشته باشد تا دیگران بخواهند در آن تشکیک کنند و موارد فوق نه تنها صدور را زیر سوال نمی برد بلکه احتمال صدور را هم افزایش می دهد و نهایتا این حرف آخر ماست که ما در تقوای آیت الله صادقی شکی نداریم و ایشان را طبق ظن و گمان متهم به دروغ نمی کنیم و اصل این اجازه نامه همراه با مهر آیت الله خوئی هم اکنون در دفتر معظم له تحت الحفظ باقی است.


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ

ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ