وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ

و از نشانه‌های (ربوبیتِ) اوست آفرینش آسمان‌ها و زمین و آنچه از جنبندگان در آن دو پراکند و او هرگاه می‌خواهد بر گردآوردنِ (عاقلان)شان بسی تواناست. (شوری : ۲۹)

این آیه بیانگر حقیقتى است که در زمان نزولش هرگز معلوم نبوده و پس از آن هم تاکنون تنها بخشى از آن با ترقیات و اکتشافات روز افزون علم بشرى معلوم شده است زیرا" بثّ فیهما من دابّة" تمام جهان را از زمین و آسمان، جایگاه جنبدگانى دانسته است که این جنبدنگان بر حسب" على جمعهم" انسانها را نیز در بر مىگیرد. براین مبنا چنانکه در زمین ما انسانها و جنیان با سایر جانداران وجود دارد، در آسمانها و زمینهاى آسمانى نیز چنان موجوداتى وجود دارند که علم با پیشروى خود تنها وجود آب و گیاهانى در آسمانها را (مانند زمین) کشف کرده است آن هم بوسیله تلسکوپها و کیهان پیماها ولى هنوز به دوّاب و جنبندگانى آسمانى که انسان نیز جزو آنهاست پى نبرده است. این" بث فیهما" دلیل است بر آفرینش یکجاى این موجودات در مکان و زمان نامعلوم که از همان جا اینها را در آسمانها و زمین پراکنده ساخته سپس" و هو على جمعهم اذا یشاء قدیر" که این هم نخست عاقلانند و در حاشیه آنان سایر جنبندگان و این"هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر" جمع این دو را که آسمانیها و زمینها باشند، به ویژه انسانها را، در آینده بامشیّت ربانى محقق ساخته و این خود اشاره اى است که حتى در عالم تکلیف پیش از برزخ و قیامت انسان هایى زمین با انسان هایى آسمانى تبعاً با کیهان پیماهایى طرفینى برخورد مى کنند و چون انسانها کلًا (بر حسب آیاتى چند) بر تمامى جانداران برترى دارند، روى این اصل مى توان گفت که این ملاقات طریفین نه تنها در زمین و نه تنها در جایگاه آسمانى بلکه در این میان تحقق خواهد یافت اگر چه سفرهاى دو طرفه این دو را به جایگاههاى یکدیگر هرگز نفى نمى کنیم. در حقیقت این آیه مبارکه از چند جهت غیبى پرده برداشته است که نخست مواد غذایى و آب و هوایى استنشاقى جانداران است در آسمان مانند زمین که تبعاً مورد نیاز جانداران مى باشد و سپس جانداران به طور کلى با" و هو على جمعهم" به ویژه انسانها و جنیان، در زمانى در آینده برطرف خواهد شد. از آیاتى چند مانند (ان من امة الّا خلا فیها من نذیر) به دست مى آید که تمامى امتهاى عامل در میانشان رسالت هایى ربانى وجود دارد و بر مبناى آیه (12) سوره فصلّت" و اوحى فى کل سماء امرها" به دست مى آید که وحى ربانى اضافه بر زمینها، زمینها و آسمانهاى دیگر را نیز در بر دارد، و لفظ عالمین که در هفتاد و سه آیه قرآن یاد شده و جمع ذوى العقول است تمام عاقلان جهان هستى را در بر دارد. مثلًا سوره (33: 3) که خدا آدم و نوح و ابراهیمیان و عمرانیان را بر جهانیان فضیلیت داد و نیز سوره (90: 6) که این قرآن تنها براى یادآورى عالمیان است، و سوره (107: 21) که ما جز رحمتى براى عالمین نفرستادیم، و سوره (10: 25) مبارک است کسى که قرآن را براى بنده اش فرو فرستاد تا براى عالمیان نذیر و هشدار دهنده باشد. این قبیل آیات، رسالت وحى زمینى را نسبت به مکلفان زمینى شامل مکلفان آسمانى نیز خوانده است که یا وحى آسمانى برداشه از وحى هاى زمینى است، و یا وحى هاى رسالتهاى دیگر هم داراست. که در کل نمى توان پذیرفت که مکلفان در انحصار این کره کوچک زمینى ما باشند بلکه وحى هاى رسالتى، کل مکلفان جهان را در بر دارد گرچه محور عمده اش زمین ما باشد. و در روایات ما نیز دلالتهاى فراوان بر وجود مکلفانى در آسمانها و زمینهاى آسمانى هست مانند روایتى از حضرت على علیه السلام که این ستارگان درخشانى که در آسمان هستند در بردارنده شهرهاى متمدنى هستند همچون شهرهاى زمینى که هر یک از آنها داراى دو استوانه نورانى مى باشند که هر یک به اندازه دویست و پنجاه سال نورى اند. و در روایتى دیگر از امام صادق علیه السلام است که در هر یک از آسمانهاى هفت گانه و میان آنها آفریدگانى بسیارند، و از رسول گرامى صلى الله علیه و آله است که در شب معراج در آسمان هفتم میدانهایى هم چون میدانهاى زمین شما را دیدم، و نیز روایتى از امام صادق علیه السلام است که خدا جایگاههاى بسیار پاکى را آفریده و از جمله در پشت مغرب شما سى و نه مغرب است. شهرهایى که خورشید در آنها طلوع و غروب مى کند و اینها پر از عاقلانى هستند که از معرفت خدا و نعمت او بهرهگیرى مى کنند که هرگز آلوده به گناهى نیستند، و از امام باقر علیه السلام است که پشت خورشید شما چهل خورشید دیگر است که میان هر یک چهل سال فاصله است و در هر کدام آفریدگانى بسیارند که نمى دانند خدا آدم را خلق کرده است یا نه و نیز پشت ماه شما چهل ماه وجود دارد و بین هر یک چهل سال راه است و در هر کدام آفریدگانى بسیارند که بر خلق این انسان زمینى آگاهى ندارند. و از این قبیل روایات بسیار است و در روایتى از ابن عباس در تأیید اصالت رسالت زمینى براى کل جهان آمده است که هفت زمین در هر یک پیامبرى همچون پیامبر شما و آدمى همچون آدم شما و نوحى همچون نوح شما و ابراهیم و موسى و عیسى هم چون ابراهیم، موسى و عیساى شماست.  که این جا همانندى پیامبران آسمانى با پیامبران زمینى به دو معناست. یا بدین معنا که رسالتهاى پیامبران زمینى شامل مکلفان آسمانى نیز هست و در حاشیه این حقیقت، محتمل است که پیامبران آسمانى هم چون پیامبرانى زمینى در کار باشند لیکن آیاتى درباره رسالتهاى زمینى به ویژه رسالت ولى عزم کلى، خاتم النبیین صلى الله علیه و آله دلیل است بر این که رسالتهاى مهم زمینى، مکلفان آسمانى را نیز در بر دارد. همان گونه که مکه (ام القرى) است در آیه" لتنذر امّ القرى و من حولها" مکه معظمه قبله کل جهان تکلیف است، رسالت زمینى هم با احتمالى بسیار قوى محور رسالتهاى آسمانى نیز مى باشد. و بر حسب آیاتى چند، قیامت هم جهان شمول است که کل مکلفان هم در شریعت وحى و هم در انفجار جهان به هنگام رستاخیز عالم و هم در حساب و جزا با یکدیگر مشترکاند. مجدداً رجوع مى کنیم به جملاتى از آیات مربوطه: این" و هو على جمعهم" جمع عاقلان است و این جمع در اختصاص قیامت نیست زیرا جمع قیامت حیوانات را نیز در بر دارد چنانکه مى فرماید:" وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ " (آیه 38 سوره انعام) این آیه جمع کلى حیوانات و انسانها را از اختصاصات قیامت معرفى کرده که این جمع نه در دنیاست و نه در برزخ. بنابراین" و هو على جمعهم" در آیه مورد بحث، جمع عاقلان است و نه کل حیوانات. بر این مبنا این جمع در آینده، به گونهاى خدا خواسته تحقق می یابد.