منظور از دو دست خدا و رسولش در آیه ی زیر چیست؟

یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتُقَدّمُواْ بَیْنَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم (حجرات : 1)

هان اى کسانى که ایمان آوردید! در برابر دو دست خدا و پیامبر (خود یا دیگران را) پیش نیندازید، و خدا را پروا بدارید. همانا خدا بسى شنوایى بسیار داناست.

«لا تقدموا»: پیش نیاندازید که مفعولش به میان نیامده و خود گواه بر عمومیت این سلب است که نه خود را و نه دیگران را بر خدا و رسولش مقدم ندارید، و آیا این بدین معنى است که احدى را بر خدا و رسولش مقدم ندارید، که برابر با آنها مورد نهى نیست؟ هرگز! زیرا خود مقدم ندارید داراى چند بعد است، خود را از مرحله پیروى از خدا و رسولش مقدم ندارید که برابرى تنها تا چه رسد به پیشى جستن بر حضرت اقدس الهى سبحانه و تعالی و رسالت ربانى بکلى بر همگان ممنوع است، که در ابعاد ویژه الوهیت و رسالت تنها پیروى است و بس.

در تشریع و تکوین «لا تقدموا» که ادعاى آنها را در برابر خدا نکنید، و در رسالت و عصمت و ولایت مطلقه شرعى نسبت به رسول براى خود مدعى نباشید.

اینجا" بین یدى اللَّه" به معنى دو دست ربوبیت است، که باستثناى جسمانیت و محدودیت، با منظور داشتن رحمت رحمانى و رحیمى تمامى ربوبیتهاى دو گونه ربانى را در بر دارد، که از جمله دو «ید» تکوین و تشریع، جلال و جمال، سلب و ایجاب وماننداینها است.

" یدی الرسول" هم دو دست رسالتى قرآن و سنت، و نفى و اثبات بر این دو مبنى است، و یا با برداشتى وسیعتر «یدین» اینجا و آنجا به معنى کل نیروهاى ربوبیت و رسالت، و دوگانگیش برداشتى است از دو دست انسانى که مظهر نیروهاى انسانى است، و نیز" ید اللَّه" قرآن و ید رسول اللَّه سنت است، در هر صورت قله سلب در" یدى اللَّه" این است که احدى را همچون خدا درتکوین یا تشریع با او شریک ندانید، چنانکه گروهى از جهال چنان گمان برده اند که معصومان در حاشیه ربوبیت داراى مقامى از تکوین و تشریعند، و یا غیر رسول و ائمه علیهم السلام همچون این بزرگواران داراى ولایت مطلقه شرعى باشند، و یا کسانى احیاناً داراى وحى رسالتى مى باشند، چنانکه مدعیانى در مثلث زمان ادعاى رسالیت درحاشیه رسالت حضرتش داشته و دارند.

این تقدیم عقیدتى است و در پى آن تقدیم عملى که کلًا بایستى در انحصار پیروى از مانند" ید اللَّه": قرآن و ید رسول اللَّه صلى الله علیه و آله سنت باشد. در جمع این آیه کل نیروهاى ایمانى را در انحصار تبعیت از خدا و رسولش دانسته که نه همپا و همسان با آنانند که همیشه فروترند و نه افزونتر یا برابر، چنانکه مشرکان بتهایشان را از خدا فراتر و خودهایشان را از رسول خدا برتر پنداشتند، و دیگرانى هم هستند که خودهاشان و یا دیگران را از حد خود بگونه اى در عقیده یا عملى برابر و یا فراتر از مقام الوهیت در رسالت دانسته اند، که در هر صورت مؤمنان با کلمه" و اتقوا اللَّه" از هر گونه تخلفى در برابر ربوبیت و رسالت نهى شده اند.

از جمله این پیش افتادنها صداى خود را بلندتر از صداى حضرتش نمودن، و بلکه اصولًا با حضرتش بلند سخن گفتن را گرچه فروتر از صداى حضرتش باشد به منظور رعایت ادب نسبت به مقام رسالت منع کرده، که هرگز مانند دیگران با حضرتش سخن نگوئید، بلکه با احترام و آرامى با او همسخن شوید.


منبع : ترجمان فرقان آیت الله صادقی تهرانی